کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِیل 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
میل کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) کور کردن .
-
میل گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تَ)(مص ل .) ورزش باستانی کردن به وسیلة میل ، گرداندن میل های چوبی سنگین به دور شانه .
-
میل لنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِمر.) میله ای است در موتور اتومبیل که ب ه روی دو محور حرکت می کند. دستة پیستون ها روی میل لنگ سوار است ، خاصیت این ابزار آن است که حرکت پیستون ها رادر حالت های مختلف تنظیم می کند.
-
میل میلی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) پارچه ای که دارای راه های عمودی است ، راه راه .
-
جستوجو در متن
-
زیغ
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) میل کردن . 2 - میل کردن به سوی پستی و شک . 3 - میل کردن از حق . 4 - (اِمص .) انحراف از راه راست . 5 - شک ، ریب .
-
صغو
فرهنگ فارسی معین
(صَ غْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) میل کردن ، رغبت داشتن . 2 - (اِمص .) رغبت ، میل .
-
مرود
فرهنگ فارسی معین
(مِ رْ وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - میل سرمه . 2 - آهن حلقة لگام .
-
شهوت
فرهنگ فارسی معین
(شَ وَ) [ ع . شهوة ] (اِ.)1 - میل ، خواهش نفس . 2 - میل شدید و غیرطبیعی به چیزی .
-
وشنگ
فرهنگ فارسی معین
(وَ شَ) (اِ.) 1 - میل آهنی که به وسیلة آن دانة پنبه را از پنبه خارج کنند. 2 - میل حلاج .
-
تلنگ
فرهنگ فارسی معین
(تُ لَ) (اِ.) 1 - نیاز، ضرورت . 2 - میل ، خواهش .
-
خواهش
فرهنگ فارسی معین
(خا هِ)(اِمص .) 1 - خواست . 2 - تضرع ، التماس . 3 - میل ، رغبت .
-
دلسرد
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص مر.) 1 - بی شوق ، بی میل . 2 - مأیوس ، ناامید.
-
شره
فرهنگ فارسی معین
(شَ رِ) [ ع . ] (ص .) حریص ، میل فراوان ، طمع .
-
هوس
فرهنگ فارسی معین
(هَ وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - میل ، آرزو. 2 - شهوت ، خواهش نفس .