کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِزاْر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مزار
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) گور، قبر، به ویژه قبری که زیارتگاه باشد.
-
واژههای همآوا
-
مزار
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) گور، قبر، به ویژه قبری که زیارتگاه باشد.
-
مضار
فرهنگ فارسی معین
(مَ رّ) [ ع . ] (اِ.) جِ مضرت .
-
جستوجو در متن
-
بقعه
فرهنگ فارسی معین
(بُ عِ) [ ع . بقعة ] ( اِ.) 1 - قطعه ای از زمین . 2 - بنا، زیارتگاه . 3 - مزار ائمه و بزرگان دین . 4 - جای ، مقام . ج . بقاع ، بُقَع . 5 - اتاقکی که بر روی گور اولیا و قدیسان می سازند.