کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُکاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مکاری
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِ فا.) کرایه دهنده ، کسی که چهارپایان را کرایه می دهد.
-
واژههای همآوا
-
مکاری
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِ فا.) کرایه دهنده ، کسی که چهارپایان را کرایه می دهد.
-
جستوجو در متن
-
سلاک
فرهنگ فارسی معین
(سَ لّ) [ قس . مکاری ] (اِ.) کرایه .
-
حقه بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - شعبده بازی . 2 - مکاری .
-
دغلی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - ناراستی ، نادرستی . 2 - مکاری . 3 - حرامزادگی .
-
کاسه بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - بازی با کاسه و آن چنین است که دو سه کاسة چینی را پر آب کنند و کاسه بازان واژگون شده کاسه ها بر پشت گذارند و به تحریک سرین آن را جنبانند و به دوش خود رسانند در حالی که قطره ای آب از آن نریزد. 2 - بیرون آوردن ظرف ها از...