کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُقنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مقنی
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ نّ) [ ع . ] (اِفا.) چاه کن .
-
واژههای همآوا
-
مقنی
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ نّ) [ ع . ] (اِفا.) چاه کن .
-
مغنی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) بی نیاز، بی نیازکننده .
-
مغنی
فرهنگ فارسی معین
(مُ غَ نّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آوازه خوان ، سرودگوی . 2 - مطرب .
-
جستوجو در متن
-
قومش
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (ص .) مقنی ، چاه کن .
-
کمانی
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (ص نسب .) کاریزکن ، مقنی .
-
کومش
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (ص .) چاه کن ، مقنی .
-
کت کن
فرهنگ فارسی معین
(کَ. کَ) (ص فا.) کاریزکن ، مقنی .
-
چاهخو
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) = چاخو: کسی که پیشه اش کندن چاه یا لاروبی کاریز یا تنقیة مستراح است ، مقنی ، چاه کن .
-
کمانه
فرهنگ فارسی معین
(کَ نِ) (اِ.) 1 - هر چیز کمان مانند، قوس . 2 - آرشه ، وسیله ای که با آن کمانچه و مانند آن را می نوازند، مضراب ، زخمه . 3 - مقنی .
-
گمانه
فرهنگ فارسی معین
(گُ نَ یا نِ) (اِ.) 1 - گمان ، حدس . 2 - چاه با نقبی که مقنی پیش از کندن قنات در محلی که گمان آب می رود حفر می کند.