کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُحَرَّمٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
محرم
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - از اعضای نزدیک خانواده ، کسی که ازدواج با او حرام باشد. 2 - کنایه از: زن ، زوجه . 3 - خویشاوند، خویش . 4 - آشنا. 5 - هم راز. ج . محارم .
-
محرم
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) کسی که لباس احرام بر تن دارد.
-
محرم
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ رَّ) [ ع . ] (اِمف .) نام ماه اوُل از دوازده ماه قمری .
-
واژههای همآوا
-
محرم
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - از اعضای نزدیک خانواده ، کسی که ازدواج با او حرام باشد. 2 - کنایه از: زن ، زوجه . 3 - خویشاوند، خویش . 4 - آشنا. 5 - هم راز. ج . محارم .
-
محرم
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) کسی که لباس احرام بر تن دارد.
-
محرم
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ رَّ) [ ع . ] (اِمف .) نام ماه اوُل از دوازده ماه قمری .
-
جستوجو در متن
-
تاسوعا
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) روز نهم ماه محرم .
-
محرمیت
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ یَّ) [ ازع . ] (حامص .) محرم بودن .
-
محارم
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ محرم .
-
خلوتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - محرم . 2 - گوشه نشین .
-
عاشوروا
فرهنگ فارسی معین
[ ع - فا. ] (اِمر.) عاشوربا؛ آش نذری که روز دهم محرم می پزند.
-
خواجه سرا
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص مر. اِمر.) 1 - نوکر محرم . 2 - غلامی که خایة او را کشیده باشند.
-
زنجیرزنی
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (حامص . اِ.) مراسم عزاداری به ویژه در ماه محرم که در آن عزاداران به صورت گروهی در دسته های نامنظم با زنجیر به کتف و پشت و سر خود می کوبند.