کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَنى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
منی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (حامص .) خودبینی ، کِبر.
-
منی
فرهنگ فارسی معین
(مَ یّ) [ ع . ] (اِ.) مایع جنسی معمولاً بارورساز در جاندار بالغ نر، اسپرم .
-
منی کردن
فرهنگ فارسی معین
(مَ. کَ دَ) (مص ل .) لاف زدن ، به خود بالیدن .
-
جستوجو در متن
-
آب نشاط
فرهنگ فارسی معین
(بِ نَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) منی .
-
آب پشت
فرهنگ فارسی معین
(بِ پُ) (اِمر.) منی ، آب مرد.
-
لقاح
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِ.) آب نر، منی .
-
آب کار
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (اِمر.) 1 - آبرو، اعتبار. 2 - نطفه ، منی .
-
انزال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - فرو فرستادن ، فرودآوردن . 2 - خارج شدن منی .
-
تمنیت
فرهنگ فارسی معین
(تَ نِ یَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - آرزومند کردن . 2 - مَنی خارج کردن .
-
نفور
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) رمیدن ، دور شدن . 2 - حرکت کردن حاجیان از منی به سوی مکه . ؛ روز (یوم ) ~ روز 12 ذیحجه که حاجیان از منی به سوی مکه حرکت کنند. 3 - (اِمص .) رمیدگی .
-
احتلام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .)1 - خواب دیدن ، جماع کردن در خواب . 2 - انزال منی در خواب .
-
جنب
فرهنگ فارسی معین
(جُ نُ) [ ع . ] (ص .) 1 - کسی که به علت خروج منی ، غُسل بر او واجب است . 2 - بیگانه ، بعید، دور.
-
کیر
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) اندام تناسلی نر به ویژه انسان که ادرار و منی از طریق سوراخی در سر آن دفع می شود، نره ، ذکَر، قضیب . ؛به ~ گاو زدن در پخش مالی یا چیزی اسراف کردن .
-
جمرات
فرهنگ فارسی معین
(جَ مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ جمره ؛ جمرات حج سه م وضع است در منی و مکه که آن ها را جمرة الاولی ، جمرة الوسطی و جمرة العقبه گویند و حاجیان در آن ها باید جمره (سنگریز ه ) بریزند.