کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَرْءُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مرء
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) مرد، رجل .
-
واژههای همآوا
-
مرء
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) مرد، رجل .
-
مرا
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ضم .+ علامت مفعول و غیره ) من را، آن را در موارد ذیل آید: 1 - به صورت مفعول . 2 - به صورت مسندالیه . 3 - به معنی «برای من ».
-
مرع
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) زمین گیاه دار.