کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَرّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِ.) 1 - پیمانه ، اندازه . 2 - شماره ، حساب .
-
مر
فرهنگ فارسی معین
(مُ رّ) [ ع . ] (ص .) تلخ .
-
مر
فرهنگ فارسی معین
(مَ رّ) [ ع . ] (مص ل .) گذشتن ، گذشتن بر چیزی .
-
مر
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (حر.) 1 - به معنی برای . 2 - گاهی زائد است و تنها برای زینت کلام می آید.
-
بی مر
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص مر.) بی حد، بی حساب .
-
سر و مر
فرهنگ فارسی معین
(سُ رُ مُ) (ص مر.) (عا.) سالم ، تندرست .
-
واژههای همآوا
-
مر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِ.) 1 - پیمانه ، اندازه . 2 - شماره ، حساب .
-
مر
فرهنگ فارسی معین
(مُ رّ) [ ع . ] (ص .) تلخ .
-
مر
فرهنگ فارسی معین
(مَ رّ) [ ع . ] (مص ل .) گذشتن ، گذشتن بر چیزی .
-
مر
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (حر.) 1 - به معنی برای . 2 - گاهی زائد است و تنها برای زینت کلام می آید.
-
جستوجو در متن
-
یارانه
فرهنگ فارسی معین
(ن ) (ص مر. ق مر.) از روی یاری ، سوبسید.
-
یک کاره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) (ص مر.) (ق مر.)(عا.)بی - جهت ، بیهوده ، کار بی معنی .
-
فراروی
فرهنگ فارسی معین
(فَ) 1 - (ق مر.) پیش روی ، برابر. 2 - (ص مر.) سرشناس ، معروف .