کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَجْنُونٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مجنون
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - دیوانه ، بی عقل . 2 - عاشق .
-
لیلی و مجنون
فرهنگ فارسی معین
(لِ یُ مَ) 1 - (اِ.) نام یکی از گوشه های همایون در موسیقی . 2 - (اِخ .) نام دو تن از عشاق تاریخ .
-
واژههای همآوا
-
مجنون
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - دیوانه ، بی عقل . 2 - عاشق .
-
جستوجو در متن
-
مجانین
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص .) جِ مجنون ؛ دیوانگان .
-
چل
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (ص .) 1 - کم عقل ، نادان . 2 - دیوانه ، مجنون .
-
دیوانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) 1 - (ص مر.) همچون دیو، مانند دیوان . 2 - بی عقل ، بی خرد، مجنون . ؛~ء کسی بودن کنایه از: عاشق و بی قرار بودن کسی .