کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَجْمَعَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مجمع
فرهنگ فارسی معین
(مَ مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - محل اجتماع ، محل گرد آمدن . 2 - نهادی که تصدی امور خاصی را بر عهده دارد.
-
واژههای همآوا
-
مجمع
فرهنگ فارسی معین
(مَ مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - محل اجتماع ، محل گرد آمدن . 2 - نهادی که تصدی امور خاصی را بر عهده دارد.
-
جستوجو در متن
-
مجامع
فرهنگ فارسی معین
(مَ مِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مجمع .
-
انگامه
فرهنگ فارسی معین
(اَ مِ) (اِ.) 1 - هنگامه . 2 - مجمع و انجمن بازیگران و قصه خوانان .
-
جلسه
فرهنگ فارسی معین
(جَ لَ س ) [ ع . جلسة ] 1 - (مص ل .) نشستن . 2 - (اِ.) یک نشست ، یک بار نشستن . 3 - مجمع ، انجمن . ج . جلسات .
-
فراکسیون
فرهنگ فارسی معین
(فِ یُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - گروه های همفکری که در داخل یک حزب یا مجمع به وجود می آیند. 2 - در علم ریاضی خارج قسمت دو کمیت ، کسر، بَرخه . (فره ).
-
سازمان ملل متحد
فرهنگ فارسی معین
(نِ مِ لَ لِ مُ تَّ حِ) (اِمر.) سازمانی بین المللی که بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم برقرار شد و جانشین جامعة ملل گردید. ساختمان عمارت سازمان ملل در سال 1952 به اتمام رسید و اولین مجمع عمومی آن در نیویورک در سپتامبر 1952 تشکیل جلسه داد. منشور سازمان مل...
-
جمع
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) گرد کردن . 2 - فراهم کردن ، فراهم آوردن . 3 - آسوده (صفتی است برای خاطر): خاطرجمع . 4 - (اِ.) انجمن ، مجمع . 5 - گروه ، جمعیت . 6 - مجموع ، همه . 7 - یکی از چهار عمل اصلی و آن افزودن دو یا چند عدد است به یکدیگر. 8 - کلمه ...
-
گاویال
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) خزنده ای است از راستة تمساح ها که مخصوص هند و مجمع الجزایر سوئد است و طولش گاهی بالغ بر 6 متر می شود. این خزنده دارای پوزه ای دراز و نسبتاً باریک است و به واسطة دندان های کوچک و ضعیفی که در حاشیة فکینش قرار دارد به انسان نمی تواند آزاری...
-
انجمن
فرهنگ فارسی معین
(اَ جُ مَ) [ په . ] (اِ.) 1 - مجمع ، مجلس . 2 - گروه افرادی که برای هدفی مشترک گرد هم جمع شوند. ؛~ خیریه انجمنی از افراد نیکوکار برای کمک به افراد ناچیز و فقیر. ؛~اولیاء و مربیان انجمن متشکل از اولیاء دانش آموزان و مدرسه برای همکاری در جهت پیشرفت...
-
چپ
فرهنگ فارسی معین
(چَ) 1 - (ص . ق .) کج ، ناراست . 2 - (ص .) واژگون . 3 - لوچ ، دو بین . 4 - کسی که با دست چپ کار می کند. 5 - (اِ.) طرف چپ . 6 - اصطلاحی سیاسی و آن عنوانی است برای تمام کسانی که در مرام های سیاسی خود خواستار دگرگونی ها و تحولات انقلابی و تند می باشند....
-
راست
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] 1 - (ص .) بی انحراف ، مستقیم . 2 - سالم ، بی عیب . 3 - صواب ، درست . 4 - (ق .) درست ، دقیقاً. 5 - (اِ.)مقابل چپ . 6 - (اِ.) اصطلاحی است سیاسی که به افراد محافظه کار مخالف با هرگونه دگرگونی و تحولات انقلابی اطلاق می شود این اصطلاح ب رگرفته ...
-
اعلامیه حقوق بشر
فرهنگ فارسی معین
( ~ حُ قِ بَ شَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) اعلامیه ای است شامل یک مقدمه و 30 ماده که در آن به حقوق افراد انسانی بدون توجه به نژاد، رنگ ، جنس و... اشاره شده است . اساس این اعلامیه همان «اعلامیة حقوق بشر» در مقدمة قانون اساسی 1791 فرانسه می باشد. در سال 19...