کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مورد گیسو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نغوله
فرهنگ فارسی معین
(نَ لِ) (اِ.) زلف ، گیسو.
-
گیس
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) موی بلند، گیسو.
-
زلف
فرهنگ فارسی معین
(زُ لْ) (اِ.) گیسو، موی سر.
-
گیسو بریده
فرهنگ فارسی معین
(بُ دِ) کنایه از: زن بی شرم و حیا.
-
گیسو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) زلف ، موی بلند سر زنان که از پشت گردن بلندتر باشد. ج . گیسوان .
-
گیسو بریدن
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ) (مص ل .) رسمی در سوگواری که زنان به هنگام عزاداری گیسوی خود را می بریدند.
-
بوته
فرهنگ فارسی معین
(تِ) ( اِ.) 1 - گیاهی پر شاخ و برگ که زیاد بلند نشود. 2 - بچة آدمی و دیگر حیوانات . 3 - نقش و نگار روی پارچه . 4 - کنایه از: زلف و گیسو.
-
ترنا
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (اِ.) شال کمر یا هر پارچه ای که آن را مانند گیسو بافته ، شلاق مانندی درست کنند و در بازی ترنابازی ، بازنده را با آن بزنند.
-
سراگوش
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِمر.) 1 - روسری ، چارقد. 2 - بافته ای از مروارید که در قدیم بر سر می گذاشتند و دنبالة آن پارچه درازی بوده که گیسو را می پوشاند.
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - شاخ ، سرون . 2 - تندی سر مردم که به منزلة جای سرون جانور است ، زبر سر. 3 - گیسو، موی بافته . 4 - نوک مو. 5 - سر کوه . 6 - کرانة قرص آفتاب و بالای آن . 7 - آن چه نخست پیدا شود از شعاع آفتاب . 8 - رئیس قوم ، مهتر.