کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موذی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موذی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) 1 - اذیت کننده ، آزار رساننده . 2 - در فارسی ، بداندیش ، حیله گر.
-
جستوجو در متن
-
آزارنده
فرهنگ فارسی معین
(رَ دِ) (ص فا.) آزاردهنده ، موذی .
-
بعوض
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] ( اِ.) پشه ، حشرات موذی .
-
هوام
فرهنگ فارسی معین
(هَ مّ) [ ع . ] (اِ.) جِ هامه . حشرات موذی .
-
کرمکی
فرهنگ فارسی معین
(کِ مَ) (ص نسب .) (عا.) مردم آزار، موذی .
-
سگدل
فرهنگ فارسی معین
(سَ دِ) (ص مر.) سخت دل ، آزار - کننده ، موذی .
-
بدکاره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) (ص مر.) 1 - آن که مرتکب کارهای بد شود، بدکردار. 2 - شریر، موذی . 3 - فاسق ، زناکار، روسپی .
-
جانور
فرهنگ فارسی معین
(نِ وَ) (اِص .) 1 - زنده ، جاندار. 2 - حیوان . ؛ جک و ~ جانوران گوناگون به ویژه حشرات موذی .
-
خرفستر
فرهنگ فارسی معین
(خَ رَ تَ)(اِ.)1 - جانور موذی و زیانکار مانند مار، عقرب . 2 - حیوان زیانکار اهریمنی .
-
آب زیر کاه
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - آبی که در زیر خار و خاشاک پنهان ماند. 2 - (کن .) آدم زرنگ و موذی . 3 - مکار، حیله گر.
-
سمپاش
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع - فا . ] (ص فا.) 1 - آن که سم را در جایی می پاشد. 2 - آلتی فلزی که در آن سم می ریزند و به وسیلة پاشیدن محتوی آن حشرات موذی و آفات را از بین می برند.
-
مگس کش
فرهنگ فارسی معین
(مَ گَ. کُ) (اِمر.) 1 - کشندة مگس . 2 - ابزاری پلاستیکی بلند و باریک دارای دسته که قسمت سر آن پهن و مشبک است . آن را با شدت روی مگس و دیگر حشرات موذی می زنند تا کشته شود.
-
ملخ
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ)(اِ.) حشره ای است موذی از راست بالان که دارای قطعات دهانی خرد کننده و دگردیسی ناقص است . این حشره دارای دو زوج بال است . پاهای عقبی اش برای جستن رشد زیاد کرده است .
-
کرم
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) گروهی از بی مهره گان هستند که در لای و لجن و آب راکد و میوه پدید می آیند. اکثراً بدن نرم و برهنه و دراز دارند. مهم ترین انواع آن ها عبارتند از: کرم های پهن ، کرم های حلقوی ، کرم های لوله ای . ~ ؛ ~داشتن الف - دارای کرم بودن . ب - موذی بود...