کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موافقت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
موافقت نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) ورقه ای مکتوب مبنی بر موافقت دو تن ، دو گروه یا دو دولت در امری .
-
جستوجو در متن
-
تواطؤ
فرهنگ فارسی معین
(تَ طُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سازش کردن با هم ، موافقت کردن همدیگر در امری ، همدست شدن . 2 - (اِمص .) موافقت ، سازش .
-
مواطات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مواطاة ] (مص ل .) موافقت کردن با کسی در امری .
-
گاوبندی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص ل .) بند و بست کردن ، موافقت میان دو یا چند نفر برای انجام عملی (معمولاً ناروا)، زد و بند.
-
توافق
فرهنگ فارسی معین
(تَ فُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - با هم متفق شدن . 2 - موافقت کردن با یکدیگر.
-
مشالکت
فرهنگ فارسی معین
(مُ کِ لَ) [ ع . مشالکة ] (مص ل .) 1 - مشابه شدن . 2 - موافقت کردن .
-
مواضعت
فرهنگ فارسی معین
(مُ ضَ عَ) [ ع . مواضعت ] 1 - (مص ل .) با یکدیگر قرار نهادن ، قرار گذاشتن . 2 - موافقت کردن . 3 - (اِ.) قرارداد ج . مواضعات .