کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موازنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موازنه
فرهنگ فارسی معین
(مُ زَ نَ یا نِ) [ ع . موازنة ] (مص م .) وزن کردن ، سنجیدن دو چیز با هم .
-
جستوجو در متن
-
وزان
فرهنگ فارسی معین
(وِ) [ ع . ] (اِمص .) موازنه ، همسنگی .
-
بالانس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - تعادل . 2 - دستگاهی برای اندازه گیری جرم یا وزن ، ترازو. (فره ). 3 - حالتی در یک واکنش شیمیایی که در آن واکنش دهنده ها و فرآورده های واکنش از قوانین پایستگی جرم و بار پیروی کنند، موازنه . (فره ).