کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهلک
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ) [ ع . ] (اِفا.) هلاک کننده ، نابود کننده .
-
جستوجو در متن
-
زهربار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) کشنده ، مهلک .
-
زعاف
فرهنگ فارسی معین
(زُ) [ ع . ] (ص .) مهلک ، کشنده .
-
موبق
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِفا.) هلاک کننده ، مهلک .
-
سموم
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.)باد گرم مهلک . ج . سمائم .
-
بروسین
فرهنگ فارسی معین
(بُ رُ) [ فر. ] (اِ.) شبه قلیایی که آن را از جوزالقی استخراج کنند. کریستال های آن استوانه ای شکل ، بی رنگ و بی مزه است و از سمّهای مهلک محسوب می شود.
-
فلاشری
فرهنگ فارسی معین
(فِ ش ) [ فر. ] (اِ.) مرضی مهلک مخصوص کرم ابریشم که معمولاً در آخرین مرحلة زندگی این کرم پیدا می شود. بر اثر این مرض کرم های ابریشم دراز اندام و بی حرکت شده بوی عفنی می دهند و پس از مردن سیاه می شوند. به همین جهت این مرض را سیاه میر نیز می گویند.