کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) ماهار. 1 - قسمتی که در هواپیما بال ها را به هم وصل می کند. 2 - چین جلدی موجود در سطح تحتانی آلت مرد در خط وسط و در مجاورت شیار حشفه ای قلفه ای که در حقیقت دیواره ای است که شیار حشفه ای قلفه ای را به دو قسمت چپ و راست تقسیم می کند. 3 - نا...
-
مهار
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) افسار، چوبی که در بینی شتر کنند و ریسمان بر آن بندند.
-
جستوجو در متن
-
ماهار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) مهار.
-
زمام
فرهنگ فارسی معین
(زِ) [ ع . ] (اِ.) مهار، عنان .
-
مقود
فرهنگ فارسی معین
(مِ وَ) [ ع . ] (اِ.) افسار، مهار. ج . مقاود.
-
ورس
فرهنگ فارسی معین
(وَ)(اِ.)مهار شُتر، چوبی که در بینی شتر کنند.
-
پالهنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ هَ) (اِمر.) افسار، مهار، کمند. ؛ از زیر ~کسی در آمدن از تسلط و فرمان کسی درآمدن .
-
خطام
فرهنگ فارسی معین
(خِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - افسار، مهار. 2 - زهِ کمان .
-
عنان گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مهار کردن ، رام کردن .
-
فروکش کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص ل .) 1 - مهار شدن . 2 - در جایی فرود آمدن و ماندن . 3 - از شدت و حدّت چیزی کم شدن .
-
رآکتور
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] (اِ.) دستگاهی که در آن واکنش شیمیایی انجام شود، واکنشگاه . (فره ). ؛ ~ هسته ای دستگاه یا محیطی که در آن واکنش شکافت هسته ای به صورت مهار شده انجام شود، رآکتور اتمی .
-
شأو
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (مص م .) سبقت گرفتن . 2 - کندن . 3 - (اِ.) غایت هر چیز. 4 - تک ، ته . 5 - مهار شتر. 6 - به شکل شتر. 7 - خاک چاه . 8 - زنبیل .