کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منی کردن
فرهنگ فارسی معین
(مَ. کَ دَ) (مص ل .) لاف زدن ، به خود بالیدن .
-
جستوجو در متن
-
تمنیت
فرهنگ فارسی معین
(تَ نِ یَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - آرزومند کردن . 2 - مَنی خارج کردن .
-
نفور
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) رمیدن ، دور شدن . 2 - حرکت کردن حاجیان از منی به سوی مکه . ؛ روز (یوم ) ~ روز 12 ذیحجه که حاجیان از منی به سوی مکه حرکت کنند. 3 - (اِمص .) رمیدگی .
-
احتلام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .)1 - خواب دیدن ، جماع کردن در خواب . 2 - انزال منی در خواب .
-
کیر
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) اندام تناسلی نر به ویژه انسان که ادرار و منی از طریق سوراخی در سر آن دفع می شود، نره ، ذکَر، قضیب . ؛به ~ گاو زدن در پخش مالی یا چیزی اسراف کردن .
-
آب
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) مایعی است شفاف ، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H ، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب ، آتش ، باد، خاک » محسوب می شده . معانی کنایی آب : 1 - آبرو. 2 - جلا، درخشندگی . 3 - رونق . 4 - اشک . 5 - عرق . 6 - نازکی . ...