کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منگوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منگوله
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) (اِ.) آویز، آویزی که به شکل رشته و گلوله درست می کنند و به کلاه یا جامه یا هر چیز دیگر آویزان می کنند.
-
جستوجو در متن
-
تمتم
فرهنگ فارسی معین
(تُ تُ) (اِ.) منگوله ای که از موی دم گاومیش هندی درست می کردند و آن را بر سر نیزه یا گردن اسب می بستند.
-
سیاه گوش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) جانوری است گوشت خوار شبیه شغال با پوستی قهوه ای و گوش های منگوله ای ، معمولاً به دنبال شیر حرکت می کند تا بازماندة غذای او را بخورد.
-
شرابه
فرهنگ فارسی معین
(شَ رّ بَ یا بِ) [ ع . شرابة ] (اِ.) رشته ها و منگوله هایی که از کنار و حاشیة چیزی آویزند.
-
پرچم
فرهنگ فارسی معین
(پَ چَ) [ تر. ] (اِ.)1 - طره ، کاکل ، منگوله - ای از مو که بر سر نیزه ، علم و گردن اسب می آویختند. 2 - زبانة آتش . 3 - علم ، درفش ، رایت . 4 - بخش های میله مانند گل که تخم ها در آن قرار دارند.
-
آویز
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص فا.) در ترکیب با برخی کلمات معنی آویزنده می دهد: دست آویز، دل آویز. 2 - ( اِ.) جنگ ، نبرد. 3 - جواهری که بر حلقة گوشواره بیاویزند. 4 - بلور و مانند آن که برای زینت به چلچراغ بیآویزند. 5 - منگوله ، شرابه . 6 - گیاهی زینتی با گل های قرمز.