کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقطع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منقطع
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ طِ) [ ع . ] (اِفا.) جدا شده ، بریده شده ، قطع شده .
-
جستوجو در متن
-
منخلع
فرهنگ فارسی معین
(مُ خَ لِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - از جای کنده . 2 - منقطع .
-
منصرم
فرهنگ فارسی معین
(مُ صَ رِ) [ ع . ] (اِ فا.) بریده ، جدا، منقطع .
-
منخزل
فرهنگ فارسی معین
(مُ خَ زَ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - منقطع ، بریده . 2 - باتبختر رونده .
-
متبتل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بَ تِّ) [ ع . ] (اِفا.) برنده و منقطع از ماسوای خدا؛ ج . متبتلین .