کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفجره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تی ان تی
فرهنگ فارسی معین
(اِ ) [ انگ . ]T.N.T (اِ.) تری نیترو - تولوئن ؛ جسم بلورین زردرنگ ، کمی محلول در آب که مادة منفجرة بسیار قوی است .
-
ترقه
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ قِّ) (اِ.) نوعی وسیلة بازی که دارای مادة منفجرة ضعیفی است و بر اثر ضربه یا انفجار تولید صدا می کند.
-
خرج
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - هزینه . 2 - حق کار و زحمت . 3 - نفقه . 4 - مادة منفجره برای پرتاب گلوله و مانند آن .
-
کوکتل مولوتف
فرهنگ فارسی معین
( ~. مُ لُ تُ) (اِ.) بطری پر شده از ترکیبات قابل اشتعال و منفجره ، دارای فتیله ای که کمی پیش از پرتاب کردن آتش می زنند.
-
چاشنی
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - مقداری از غذا که برای مزه کردن ، بچشند. 2 - مقدار ترشی که به غذا می زنند. 3 - مادة قابل اشتعالی که به فشنگ یا هر مواد منفجره ای وصل کنند.
-
فتیله
فرهنگ فارسی معین
(فِ لِ) [ ع . ] (اِ.) = پلیته : 1 - پنبه یا پارچة تابیده شده ای که از آن در چراغ های نفتی یا سوختن تدریجی هر مادة سوختنی دیگر استفاده می کنند. 2 - ریسمان مانندی است برای انفجار مواد منفجره از فاصلة دور.
-
مین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) مادة منفجره بسته بندی شده که آن را در محل عبور دشمن پنهان می کنند ؛ ~ ضد تانک مینی که تانک را از تحرک بیندازد یا باعث انهدام آن شود. ؛ ~ ضد نفر مینی برای وارد کردن تلفات و ضایعات به افراد پیادة دشمن و ناتوان کردن آنان . ؛ ~ مشقی نو...
-
بمب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ فر. ] ( اِ.) محفظه ای پر شده از مواد منفجره که پس از پرتاب و برخورد با هدف منفجر می شود. ؛ ~ آتش زا بمبی پر شده با مخلوطی از بنزین ژلاتینی شده و مجهز به یک چاشنی . ؛ ~ خوشه ای بمبی شامل تعداد زیادی بمب های کوچک که هنگام فرود در منطقة وسیعی ...