کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منزل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منزل
فرهنگ فارسی معین
(مَ زِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خانه ، سرای . 2 - جای فرود آمدن . ج . منازل .
-
منزل
فرهنگ فارسی معین
(مُ زَ) [ ع . ] (اِمف .) فرو فرستاده شده ، فرود آمده . ؛ وحی ~ وحی ای که از جانب خداوند نازل شده .
-
واژههای مشابه
-
منزل کردن
فرهنگ فارسی معین
(مَ زِ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) اقامت کردن ، ساکن شدن .
-
هفت منزل
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ زِ) [ فا - ع . ] (اِمر.) کنایه از: هفت آسمان .
-
جستوجو در متن
-
کهنبار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) منزل ، خانه ، بارگاه .
-
منزلگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِ.) جای فرود آمدن ، منزل .
-
منازل
فرهنگ فارسی معین
(مَ زَ) [ ع . ] (اِ.) جِ منزل ، مسکن ها.
-
غال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - خانه ، منزل . 2 - آشیانة زنبور.
-
مثوی
فرهنگ فارسی معین
(مَ وا) [ ع . ] (اِ.) منزل ، مکان .
-
معان
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جایگاه ، جای باش ، منزل .
-
جای باش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - محل اقامت . 2 - خانه ، سرا، منزل .
-
جبهه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) پیشانی صورت فلکی شیر، و آن منزل دهم از منازل قمر است .
-
حضر
فرهنگ فارسی معین
(حَ ضَ) [ ع . ] (اِ.)1 - جای حضور. 2 - منزل . 3 - شهر.