کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مند
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ په . ] پساوند که در آخر کلمه درمی آید و معنی صاحب و دارنده را می رساند مانند: ارجمند، خردمند، دانشمند، هنرمند.
-
واژههای مشابه
-
عایله مند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) دارای زن و فرزند، دارای افراد زیر سرپرستی .
-
فره مند
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَّ. مَ) (ص مر.) دارای فر، شکوهمند.
-
گله مند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ) (ص .) دارای گله و شکایت ، دارای آمادگی برای گله کردن .
-
جستوجو در متن
-
برخوردار
فرهنگ فارسی معین
(بَ خُ) (ص فا.) بهره مند، کامیاب .
-
موفق
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ فَّ) [ ع . ] (اِمف .) کامروا، بهره مند.
-
نایل
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع .نائل ] (اِفا.) یابنده ، بهره مند.
-
محظوظ
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) بهره مند، کامروا.
-
اشتکاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) گله کردن ، گله مند شدن ، شکایت کردن .
-
برخور
فرهنگ فارسی معین
(بَ خُ) (ص فا.) 1 - بهره مند. 2 - شریک ، انباز.
-
تمتع
فرهنگ فارسی معین
(تَ مَ تُّ) [ ع . ] (مص ل .) برخوردار شدن ، بهره مند شدن .
-
دلداده
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ) (ص مف .) 1 - عاشق ، دلباخته . 2 - علاقه مند، مشتاق .
-
سیستماتیک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ فر. ] (ص .) دارای ساختار و ن ظام ، نظام مند.