کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملکزمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زمان
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) 1 - وقت ، هنگام . 2 - دور، عهد. 3 - مدت ، فصل . 4 - مهلت . ؛~ گرینویچ مرجع مقایسه ای زمان مناطق مختلف کرة زمین بر مبنای نصف النهار گرینویچ که در حمل و نقل بین المللی و پرواز هواپیماها به کار رود و 5/3 ساعت عقب تر از زمان در تهرا...
-
ملک
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ) [ ع . ] (اِ.) فرشته . ج . ملایک ، ملایکه .
-
ملک
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) [ ع . ] (اِ.) پادشاه ، صاحب ملک . ج . ملوک .
-
ملک
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پادشاهی . 2 - بزرگی ، عظمت .
-
ملک
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] 1 - (اِ.) آنچه در تصرف شخص باشد. 2 - زمین متعلق به شخص .
-
زمان خواستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا تَ) (مص ل .) مهلت خواستن .
-
کر زمان
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِمر.) آسمان ، عرش ، سپهر.
-
ملک الموت
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ کُ لْ مَ) [ ع . ] (اِ.) عزراییل ، فرشته ای که جان انسان را می گیرد.