کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملکزاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زاده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) 1 - تولد یافته . 2 - پیدا شده .
-
ملک
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ) [ ع . ] (اِ.) فرشته . ج . ملایک ، ملایکه .
-
ملک
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) [ ع . ] (اِ.) پادشاه ، صاحب ملک . ج . ملوک .
-
ملک
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پادشاهی . 2 - بزرگی ، عظمت .
-
ملک
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] 1 - (اِ.) آنچه در تصرف شخص باشد. 2 - زمین متعلق به شخص .
-
اجاق زاده
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ یا دَ) [ تر - فا. ] (ص مر.) نجیب ، شریف .
-
امام زاده
فرهنگ فارسی معین
(اِ. دِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) فرزند یا نوادة یکی از امامان دوازدگانه .
-
پری زاده
فرهنگ فارسی معین
(پَ دِ) (ص مف .) 1 - فرزند پری . 2 - بچة بسیار زیبا.
-
حلال زاده
فرهنگ فارسی معین
(حَ. دِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) فرزندی که انعقاد نطفة وی به طریق مشروع انجام گرفته باشد. مق . حرام زاده .
-
غریب زاده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) 1 - زادة کولی . 2 - کنایه از: حرامزاده .
-
ملک الموت
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ کُ لْ مَ) [ ع . ] (اِ.) عزراییل ، فرشته ای که جان انسان را می گیرد.