کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملال
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) اندوه ، پژمردگی ، افسردگی .
-
جستوجو در متن
-
ممل
فرهنگ فارسی معین
(مُ مِ) [ ع . ] (اِفا.) ملال آور، بیزار کننده . ؛اطناب ~ تطویل کلام به حدی که ملال آورد.
-
گرانی کردن
فرهنگ فارسی معین
(گِ. کَ دَ) (مص ل .) سبب ملال بودن .
-
نچسب
فرهنگ فارسی معین
(نَ چَ) (ص فا.) (عا.) آن که شخص از معاشرت با او احساس ملال کند، نادلپسند..
-
ضجرت
فرهنگ فارسی معین
(ضُ رَ) [ ع . ضجرة ] 1 - (مص ل .) تنگدل شدن . 2 - (اِ.) ملال ، اندوه .
-
گرفتگی
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تِ) (حامص .) 1 - سد شدن ، بسته شدن . 2 - اندوهگینی ، ملال خاطر.