کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقصد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقصد
فرهنگ فارسی معین
(مَ صَ) [ ع . ] (اِ.) محلی که آهنگ آن کرده اند، قصد، نیت . ج . مقاصد.
-
جستوجو در متن
-
مقاصد
فرهنگ فارسی معین
(مَ ص ) [ ع . ] (اِ.) جِ مقصد.
-
تور
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گردش ، سیر، مسافرت ، هر نوع سفر برنامه ریزی شده به یک یا چند مقصد و برگشت به مبدأ، گشت (فره ).
-
غایت
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . غایة ] (اِ.) 1 - پایان ، نهایت . 2 - مقصد، مقصود. ؛ ~ مطلوب نهایت آرزو، تمامی مطلوب .
-
قاصد
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - قصدکننده . 2 - پیک پیاده که نامه یا پیغامی را به مقصد دوری می برد.
-
مناط
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) درآویختن . 2 - (اِمص .) آویختگی ، تعلیق . 3 - (اِ.) جای آویختن . 4 - ملاک ، سند. 5 - مقصد، مطلب .
-
پایوند
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِمر.) 1 - پابند. 2 - پیک پیاده ای که در هر منزل می ماند تا پیک خسته نامه به او بدهد و بدین طریق نامه زودتر به مقصد می رسید. 3 - افسر، به ویژه افسر شهربانی .
-
ترانزیت
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - عبور کالا از کشوری به کشور دیگر بدون پرداخت گمرگ . 2 - بخشی از جابه جایی مسافر و کالا بین مبدأ و مقصد که مستلزم عبور از کشور ثالث باشد، گذری . (فره ).
-
ترمینال
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - مکانی که مبدأ حرکت و مقصد وسایط نقلیة عمومی است ، پایانه . (فره .) 2 - دستگاهی که به وسیلة آن اطلاعات به یک سیستم مخابراتی یا الکترونیکی وارد و خارج می شود.