کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقدس
فرهنگ فارسی معین
(مَ دِ) [ ع . ] (اِ.) جای پاک و پاکیزه .
-
مقدس
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ دَّ) [ ع . ] (ص .) 1 - پاک و پاکیزه . 2 - شایستة پرستش و احترام . 3 - دارای کیفیت آسمانی . 4 - بسیار با ارزش و گرامی .
-
واژههای مشابه
-
خشکه مقدس
فرهنگ فارسی معین
( ~. مُ قَُ دَ) [ فا - ع . ] (ص .) ویژگی آن که در انجام امور مذهبی به ظواهر توجه دارد نه به باطن یا در ظواهر امور دینی سخت گیر است .
-
جستوجو در متن
-
اشو
فرهنگ فارسی معین
(اَ) مقدس ، پاک .
-
اقدس
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) [ ع . ] (ص تف .) پاکتر، مقدس تر.
-
منزه
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ زَّ) [ ع . ] (اِمف .) پاکیزه ، مقدس .
-
قداست
فرهنگ فارسی معین
(ق سَ) [ ع . ] (اِ.) وضع یا کیفیت مقدس بودن .
-
آتربان
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ په . ] (اِمر.) در آیین زردشتی نگهبان آتش مقدس ، آسروان .
-
پاکیزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (ص مر.) 1 - پاک ، نظیف ، طاهر. 2 - منزه ، مقدس .
-
زیارت
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - دیدار کردن . 2 - رفتن به مکان مقدس .
-
یوم الله
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) روز مقدس ، روز گرامی .
-
قدسی مآب
فرهنگ فارسی معین
(قُ مَ) [ ازع . ] (ص مر.) آن که مقدس است (در احترام به روحانیان به کار می رود).
-
مجاور
فرهنگ فارسی معین
(مُ وِ) [ ع . ] (اِفا.) همسایه ، همجوار، در کنار دیگری ، کسی که به قصد ثواب در کنار یک بنای مقدس اقامت می کند.