کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاومت 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
رزیستانس
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مقاومت ، پایداری . 2 - مقاومت جسم هادی الکتریک در برابر جریان برق .
-
پوست کلفتی
فرهنگ فارسی معین
(کُ لُ)(حامص .) 1 - بی شرمی ، بی غیرتی . 2 - مقاومت در سختی ها.
-
بند آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ دَ) (مص م .) 1 - جلوی جریان چیزی را گرفتن . 2 - مقاومت نشان دادن و ماندن در جایی .
-
استقامت
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ مَ) [ ع . استقامة ] 1 - (مص ل .) ایستادگی کردن ، مقاومت کردن . 2 - (اِمص .) پایداری . 3 - راست ایستادن .
-
ثبات کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] 1 - (مص ل .) پایداری کردن ، استقامت ورزیدن . 2 - ثابت شدن ، پایدار ماندن . 3 - مقاومت کردن . 4 - (اِمص .) پایداری ، استقامت .
-
پایاب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - ته آب . 2 - بخش کم عمق آب . 3 - گرداب . 4 - راه و پله ای که از آن بتوان به ته چاه یا قنات رفت . 5 - گذرگاه . 6 - مقاومت و ایستادگی . 7 - کنایه از: موقعیتی که خطر تقریباً رفع شده باشد. 8 - گدار.