کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقابله کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برابری کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ)(مص ل .) 1 - مطابقت داشتن . 2 - مقابله کردن .
-
برابری
فرهنگ فارسی معین
جستن ( ~. جُ تَ) (مص ل .) مقابله کردن .
-
معارضه
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ ضَ یا رِ ض ) [ ع . معارضة ] (مص ل .) رویارویی کردن ، مقابله کردن .
-
جوال رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ) (مص ل .) با کسی مقابله و معارضه کردن و از پسش برآمدن .
-
گردیدن
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - گشتن ، شدن ، چرخیدن . 2 - تغییر یافتن ، تحول یافتن . 3 - حرکت کردن ، راه پیمودن . 4 - متوجه بودن ، روی آوردن . 5 - مقابله کردن ، نبرد کردن .
-
آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - رسیدن ، فرا - رسیدن . 2 - آغاز کردن ،شروع کردن . 3 - سر زدن ، واقع شدن . 4 - گذشتن ، سپری شدن . 5 - اصابت کردن ، رسیدن . 6 - گنجیدن . 7 - پدیدار گشتن ، پیدا شدن . 8 - شدن ، گردیدن . 9 - فرض کردن . 10 - برآمدن ، مقابله ...
-
ور آمدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. مَ دَ) (مص ل .) 1 - (عا.) کنده شدن ، جدا شدن . 2 - آماده شدن خمیر برای پخت نان . 3 - برآمدن ، مقابله کردن . 4 - چاق شدن .
-
برآمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ دَ) (مص ل .) 1 - بالا آمدن . 2 - طلوع کردن . 3 - طول کشیدن . 4 - بالغ شدن . 5 - روا شدن . 6 - حاصل شدن 7 - گذشتن . 8 - توان مقابله و رویارویی داشتن .
-
ترور
فرهنگ فارسی معین
(تِ رُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - هراس ، هراس افکندن ، ایجاد وحشت کردن . 2 - کشتن ناگهانی یک فرد بدون آن که فرد مورد نظر فرصتی برای دفاع یا مقابله داشته باشد. ؛ ~شخصیت با دروغ و جوسازی شخصیت اجتماعی کسی را زیر سوال بردن و وجهة اجتماعی او را مخدوش کردن .