کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفرغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفرغ
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - خالی کننده . 2 - واریز کنندة حساب .
-
مفرغ
فرهنگ فارسی معین
(مِ رَ) (اِ.) ترکیبی است از مس و روی به رنگ های مختلف سرخ ، سرخ کم رنگ و نارنجی ، زودتر از مس ذوب می شود و در مجسمه سازی و ساختن ادوات دیگر مورد استفاده قرار می گیرد.
-
واژههای همآوا
-
مفرق
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ یا رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خطی که از شانه زدن و دو قسمت کردن موها در وسط سر پیدا می شود. 2 - جایی که راه ها منشعب می شود. ج . مفارق .
-
جستوجو در متن
-
برنز
فرهنگ فارسی معین
(بُ رُ) [ فر. ] ( اِ.) آلیاژی که از آمیختن مس و قلع به دست می آورند، مفرغ .