کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغز استخوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جوشیده مغز
فرهنگ فارسی معین
(دِ. مَ) (ص مر.) 1 - خشمناک . 2 - هوشیار.
-
خشک مغز
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ) 1 - تندخو. 2 - احمق ، خل .
-
سبک مغز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ) (ص مر.) سبکسر، سفیه ، سبک عقل ، کم خرد.
-
گران مغز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ) (ص مر.) نک گران سر.
-
مغز بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) (مص ل .) با پُرحرفی اسباب دردسر کسی را فراهم کردن .
-
جستوجو در متن
-
رمه
فرهنگ فارسی معین
(رِ مِّ یا مَُ) [ ع . رمة ] (اِ.) 1 - استخوان پوسیده . 2 - مورچة پردار. 3 - کرمک چوب - خوار. 4 - خاک نمناک . 5 - مغز استخوان .
-
انتقاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پاک کردن 2 - بیرون آوردن مغز از استخوان .3 - برگزیدن .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رِ مّ) [ ع . ] 1 - (اِ.) آب آورد. 2 - کاه ریزه هایی که بر زمین قرار گیرد. 3 - مغز استخوان . 4 - (اِمص .) تری ، نمی .
-
قصید
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نیزة شکسته . 2 - قصیده . 3 - شعر پاکیزه و نیکو. 4 - گوشت خشک . 5 - استخوان با مغز.
-
استخوان
فرهنگ فارسی معین
(اُ تُ خا) [ په . ] (اِ.) 1 - مادة سختی است که در ساختمان بدن مهره داران به کار رفته است و محل اتکای عضلات و مخاط ها ودیگر قسمت های نرم بدن است .استخوان های بدن انسان و دیگر استخوان داران به دو دستة دراز و پهن تقسیم می شوند. در وسط استخوان مادة نرمی...