کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معشوقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معشوقه
فرهنگ فارسی معین
(مَ قِ) [ ع . معشوقة ] (اِمف .) زنی که مورد عشق و محبت مردی واقع شده .
-
جستوجو در متن
-
جانان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) معشوقه ، محبوب .
-
محبوبه
فرهنگ فارسی معین
(مَ بَ یا بِ) [ ع . محبوبة ] (اِمف .) معشوقه .
-
مترس
فرهنگ فارسی معین
(مِ رِ) [ فر. ] (اِ.) زنی که با مردی رابطة جنسی نامشروع دارد، معشوقه .
-
نم کرده
فرهنگ فارسی معین
(نَ. کَ دِ) (ص مف .) 1 - رطوبت کشیده ، اندکی آب زده . 2 - (کن .) (عا.) رفیقه ، معشوقه .