کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاینه
فرهنگ فارسی معین
(مُ یَ نَ یا یِ نِ) [ ع . معاینة ] 1 - (مص م .) با چشم دیدن . 2 - بررسی و دقت کردن در وضع مریض .
-
جستوجو در متن
-
آندوسکوپی
فرهنگ فارسی معین
(دُ سْ کُ) [ فر. ] (اِمص .) معاینة مجراها و حفره های داخلی بدن با درون بین (آندوسکوپ )، درون بینی . (فره ).
-
درمانگاه
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) محل مداوا در بخش های مختلف بیمارستان که بیماران را سرپایی معاینه کنند و نسخه دهند،مطب در بیمارستان ، بیمارستان کوچک که بیش از دو یا سه تخت ندارد.
-
قاروره
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ) [ ع . قاروة ] (اِ.) 1 - ظرفی شیشه ای که نمونه ادرار را در آن کرده نزد پزشک برای معاینه می بردند. 2 - نوعی پیکان .
-
کارانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) پولی که در برابر انجام کاری معین (مانند معاینه بیمار) یا ساعت کار (مانند یک ساعت تدریس ) پرداخت می شود، کارمزد.