کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضارع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضارع
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) مانند شونده . 2 - صیغه ای از فعل که به زمان حال یا آینده دلالت کند.
-
واژههای همآوا
-
مزارع
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مزرعه ؛ کشتزارها.
-
جستوجو در متن
-
ش
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (پس .) این نشانه به بن مضارع می پیوندد و معنای اسم مصدر می دهد: آفرینش ، پرورش ، آموزش .
-
همی
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] (پش .) پیشوندی است که بر سر فعل ماضی ، مضارع و امر درآید: همی رود، همی رو.
-
لاابالی
فرهنگ فارسی معین
(اُ) [ ع . ] (ص مر.) در فارسی به معنای سهل انگار، بی قید. در عربی متکلم وحده از فعل مضارع (باک ندارم ).
-
ناک
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] پسوندی است که با الحاق به اسم ، صفت یا بن مضارع تشکیل صفت دهد و معنی آن با، پر، آورد، ور،مند، گین ، آگین ، آلود و مانند آنهاست : اندوهناک ، دردناک .
-
یعنی
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (جملة فعلی ) 1 - قصد می کند او (مفرد مذکر غایب از فعل مضارع از مصدر عنایت ). 2 - در فارسی : بدین معنی ، چنین معنی می دهد. ؛ ~ کشک کنایه از: دانستن جواب سر بالای طرف ، یا فهمیدن مقصود باطنی اوست که مخالف میل درک کننده است .
-
ه
فرهنگ فارسی معین
(هَ یا هِ) (های غیر ملفوظ ) (پس .) به صورت پسوند به معانی ذیل آید: 1 - نسبت و اتصاف : الف - به اسم عام پیوندد و صفت سازد: نبرده = نبردی . ب - به اسم عام پیوندد و مفهوم اخص یابد: زرده . ج - به کلمة مرکب از عدد و اسم عام پیوندد و معنی مقدار دهد. (این ...