کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصلحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصلحت
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ حَ) [ ع . مصلحة ] (اِمص .)خیر - خواهی ، نیک اندیشی . ج . مصالح .
-
واژههای مشابه
-
مصلحت آمیز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) آن چه توأم با مصلحت باشد، خیرخواهانه .
-
جستوجو در متن
-
استصواب
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) صوابدید، مصلحت خواهی کردن .
-
دیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - نگاه کردن . 2 - زیارت کردن . 3 - عیادت کردن . 4 - صلاح دانستن ، مصلحت دیدن .
-
مصالح
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مصلحت ؛ آن چه مایة سود و صلاح است . ؛ ~ ساختمانی آن چه شایسته و سزاوار است که در ساختمان به کار رود.
-
دیدار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِمص .)1 - دیدن ، رؤیت . 2 - چهره ، سیما. 3 - بصیرت ، بینایی . 4 - (ص .) پدیدار، مریی . 5 - نظارت ، مصلحت .
-
دروغ
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ په . ] (اِ.) سخن ناراست ، خلاف حقیقت ، کذب . مق راست . ؛ ~ شاخدار کنایه از: دروغ بزرگ . ؛ ~ مصلحت آمیز دروغی که به خاطر فرو نشاندن فتنه و آشوب و پیشگیری از آسیب و زیان گفته می شود.
-
سوراخ
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) رخنه ، شکاف . ؛ ~ موش داره ، موش گوش داره کنایه از: توجه دادن به حفظ زبان و دور و بَر و ملاحظة فضول و خبرچین و مثل آن نمودن . ؛ ~ دعا را گم کردن کنایه از: مصلحت و خیر و راه را گم کردن .