کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصر پیش ازسلسله ها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نائبات
فرهنگ فارسی معین
(ئِ) [ ع . ] (اِ.) ج نائبه ؛ پیش آمدها، بلایا، حادثه ها.
-
ارگاسم
فرهنگ فارسی معین
(اُ) [ انگ . ] (اِ.) شور شهوانی ، طغیان پیش از اوج لذت جنسی در زن ها.
-
اوایل
فرهنگ فارسی معین
(اَ یِ) [ ع . اوائل ] (صِ. اِ.) جِ اول . 1 - آغازها، پیش ها. 2 - پیشینیان .
-
انصاب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ نُصُب ، مجسمه هایی که اعراب پیش از اسلام آن ها را پرستش می کردند.
-
بر زدن
فرهنگ فارسی معین
(بُ. زَ دَ) (مص م .) برهم زدن و زیر و رو کردن ورق ها پیش از بازی .
-
پیش بینی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) 1 - احتیاط کردن . 2 - پی بردن به حوادث قبل از وقوع آن ها.
-
وضو
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . وضوء ] (مص ل .) آبدست ؛ عمل شستن صورت و دست ها به طرز مقرر شرع پیش از نماز، دست نماز.
-
زغال سنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (اِمر.) جسمی است سیاه و براق با درصد بالایی از کربن خالص که از بقایای درختان و گیاهانی که قرن ها پیش در زیرزمین مانده اند تشکیل می شود.
-
هفت
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] (اِ.) عدد اصلی میان شش و هشت (7). ؛ ~ قلم آرایش کردن آرایش تمام ، بزک کامل . ؛ ~ پادشاه را خواب دیدن کنایه از: به خواب عمیق فرو رفتن . ؛ ~ کفن پوساندن مدت ها پیش مردن .
-
بند
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - زنجیر و ریسمانی که بر پای و دست اسیران بندند. 2 - گره . 3 - محل به هم پیوستن دو چیز. 4 - مفصل . 5 - هر یک از فصول و فقرات نامه ها، قوانین و لوایح . 6 - سدی که در پیش آب بندند. 7 - حبس . 8 - نیرنگ ، فریب . 9 - عهد، پیمان .
-
بنفشه
فرهنگ فارسی معین
(بَ نَ ش ِ) [ په . ] ( اِ.) گیاهی است کوتاه با ساقه های باریک و برگ های متناوب ، دارای پنج گلبرگ می باشد، گل هایش کوچک و به رنگ بنفش و زرد و سفید. این گل در بهار پیش از سایر گل ها می روید و بسیار خوشبو است .
-
وثیر
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] 1 - (ص .) نرم ، لین . 2 - فراش . ؛فراش ~ بستر نرم . 3 - (اِ.) جامه ای که بر بالای جامه ها پوشند. 4 - پارچه ای که در آن جامه پیچند. 5 - باشچه مانندی که پیش زین باشد. 6 - پوست جانور درنده .
-
کتر
فرهنگ فارسی معین
(کَ تَ) (اِ.)افزاری است که برای توده کردن خاک و تقسیم آن به تپه های کوچک یا پشته ها به کار رود. بدین ترتیب که دو مرد روبروی هم می ایستند و کتر را به پس و پیش می کشند.
-
استخوان
فرهنگ فارسی معین
(اُ تُ خا) [ په . ] (اِ.) 1 - مادة سختی است که در ساختمان بدن مهره داران به کار رفته است و محل اتکای عضلات و مخاط ها ودیگر قسمت های نرم بدن است .استخوان های بدن انسان و دیگر استخوان داران به دو دستة دراز و پهن تقسیم می شوند. در وسط استخوان مادة نرمی...