کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصر
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - واقع شونده میان دو چیز، حد میان دو چیز. 2 - شهر. ج . امصار.
-
مصر
فرهنگ فارسی معین
(مُ صِ رّ) [ ع . ] (اِفا.) اصرار کننده .
-
جستوجو در متن
-
امصار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ مصر؛ شهرها.
-
دبیقی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) پارچه ای است از نوع حریر نازک که در مصر می بافند.
-
کا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) در مصر قدیم به معنای همزاد و جفت بوده است . مانند فروهر در دین زرتشتی .
-
ابوالهول
فرهنگ فارسی معین
( ~. هُ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - ترس آور، هراس انگیز. 2 - یکی از عجایب هفتگانه جهان در مصر.
-
دلدل
فرهنگ فارسی معین
(دُ دُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خارپشت بزرگ تیرانداز. 2 - نام اسبی که امیر مصر به پیغمبر (ص ) هدیه داده بود.
-
شرب
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) پارچه ای از کتان بسیار نازک و گرانبها که در قدیم از آن پیراهن و دستار می کردند و کشور مصر به ساختن آن مشهور بود.
-
هرمس
فرهنگ فارسی معین
(هُ مُ یا هِ مِ) (اِ.) 1 - هرمز، اورمزد. 2 - نام سه حکیم معروف که اولین آن ها ادریس پیامبر بوده و دو هرمس دیگر یکی از بابل بود و دیگری از مصر.
-
فرعون
فرهنگ فارسی معین
(فِ عُ) [ معر. ] (اِ.) 1 - عنوان هر یک از پادشاهان قدیم مصر. 2 - مجازاً ستمکار، ظالم .
-
لیره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ انگ . ] (اِ.) واحد پول بریتانیا، ایرلند، مصر، سودان ، سوریه ، لبنان ، ترکیه و قبرس .
-
تک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - گیاهی است که در گندم زار روید و آن سخت تر از گیاه گندم باشد. 2 - گیاهی است که در میان آب روید و در مصر از آن کاغذ می ساختند، حفأة .
-
فصح
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ معر. ] (اِ.) معرب فسح عبری . 1 - در نزد یهودان ، جشن یادبود خروج بنی اسراییل از مصر. 2 - در نزد مسیحیان ، جشن یادبود صعود عیسی (ع ).
-
اخوان المسلمین
فرهنگ فارسی معین
(اِ خْ نُ لْ مُ سْ لِ) [ ع . ] (اِمر.) نام جمعیتی که توسط حسن البنا در سال 1928 در مصر بوجود آمد و هدف آن احیای شعائر دین و ایجاد وحدت اسلامی بود. این جنبش در سال 1954 قصد ترور عبدالناصر به علت نزدیک شدن او به غرب را داشتند که در نتیجه سازمانشان منح...