کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصب
فرهنگ فارسی معین
(مَ صَّ بُ) [ ع . ] (اِ.) محلی که آب رودخانه وارد دریا می شود.
-
مصب
فرهنگ فارسی معین
(مَ صَّ) [ ازع . ] (اِ.) (عا.) مذهب ، دین . ؛ لا ~ بی دین .
-
جستوجو در متن
-
دلتا
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - حرف چهارم از الفبای یونانی به شکل ë . 2 - قطعه خاک جزیره مانندی به شکل مثلث در مصب رود که از مواد سیلابی و رسوبی تشکیل می شود.
-
فک
فرهنگ فارسی معین
(فُ) (اِ.) پستانداری گوشتخوار از راستة پره پاییان که کاملاً به زندگی دریایی سازش یافته و در مصب رودخانه های بزرگ و مجاور سواحل زندگی می کند و فقط برای استراحت و تولید مثل به ساحل می آید. دست هایش کوتاه و به وسیلة پرده ای که انگشتان را به یکدیگر مربوط...