کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشخصات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سربرگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (اِمر.) 1 - کاغذی که نام و مشخصات یک مؤسسه یا شخص بر بالای آن چاپ شده است . 2 - بخش بالایی و جدا شدنی ورقه های امتحانی که امتحان شونده نام و مشخصات خود را بر آن می نویسد.
-
برچسب
فرهنگ فارسی معین
(بَ. چَ) (اِمر.) تکه ای کاغذ که بر آن نوع جنس ومحل ساخت و دیگر مشخصات را نوشته یا چاپ کنند و روی کالا چسبانند، اتیکت .
-
کاغذ خرید
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خَ) (اِمر.) ورقه ای معمولاً چاپی که در آن فروش کالایی با مشخصات معین به خریدار گواهی شده است .
-
شناسنامه
فرهنگ فارسی معین
(ش مِ) (اِمر.) دفترچه ای صادره از طرف ادارة ثبت احوال که در آن مشخصات شخص از قبیل : نام ، نام خانوادگی ، نام پدر و مادر، تاریخ و محل تولد نوشته می شود.
-
بارنامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِمر.) 1 - اجازه حضور به درگاه شاهان . 2 - برگه ای که در آن نوع کالا، وزن و مشخصات گیرنده و فرستنده کالا در آن نوشته شود. 3 - تجمل ، تفاخر، غرور.
-
تابلو
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - صفحة نقاشی . 2 - تخته ای سیاه یا سبز در کلاس درس . 3 - صفحه ای از جنس فلز، پلاستیک ... که نام یا مشخصات محلی روی آن قید شده باشد. 4 - (عا.) بسیار متمایز و مشخص .
-
کارت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - مقوای نازک که روی آن مشخصات چیزی یاکسی نوشته می شود. ؛~ ِ ~ویزیت کارتی که روی آن نام ، نام خانوادگی ، شغل ، آدرس و تلفن شخص نوشته شده باشد. ؛ ~ شناسایی مدرک رسمی برای اثبات هویت شخص . ؛ ~ ملی ورقه ای دارای شمارة مشخص که حاوی م...
-
پلاک
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - ورقه یا صفحة معمولاً فلزی که اطلاعاتی روی آن حک شود. 2 - نوار پلاستیکی همراه مشخصات نوزاد که در بخش نوزادان که جهت شناسایی وی به مچ او می بندند. 3 - قطعه فلزی گرانبها که به صورت گردنبند یا دستبند به کار می رود. 4 - قطعه زمینی ...
-
ثبت املاک
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ اَ)(اِمر.)ثبت کردن مشخصات ملک ها و آن بر دو قسم است : ؛~ عادی ، ثبت ملکی که به موجب درخواست مالک در نقطه ای از کشور که ثبت املاک اجباری است ، به عمل آید. ؛ ~ عمومی ثبت ملکی که به موجب اظهارنامة ادارة ثبت و دعوت از مالک در نقطه ای از کشور که ث...
-
فیش
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - کاغذهایی در اندازه های کوچک که مطالب را روی آن می نویسند تا بعداً تنظیم و مرتب کنند. 2 - ورقه ای کاغذی یا مقوایی که روی آن مشخصات کتاب را نویسند. 3 - ورقه ای کاغذی که اطلاعاتی دربارة حقوق یا مالیات یا وجه پرداخت شده در آن ذکر شود، ب...
-
کارتکس
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - قفسة کشوداری که در کشوهای آن کارت های مربوط به مشخصات کتاب ها، مجلات و مانند آن ها نگه داری می شود. 2 - کارتی که روی آن زمان ورود یا خروج کالای موجود نوشته می شود. 3 - کارت زن . 4 - کارد پهن و دسته داری که نقاشان در و پنجره و...
-
ثبت
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) قرار دادن ، بر جای بودن . 2 - (اِمص .) استواری ، پایداری . 3 - نوشتن . 4 - (اِ.) حجت ، دلیل . 5 - مهر توقیع . 6 - (ص .) مرد معتمد، استوار. 7 - مرد دلاور. 8 - ثابت رأی . 9 - (اِمف .) قرار داده شده . 10 - در حقوق نوشتن قرارداد...