کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشتق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشتق
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ قّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - جدا شده ، چیزی که از چیز دیگر جدا شده باشد. 2 - کلمه ای که از کلمة دیگر گرفته شده باشد. 3 - در ریاضی حد نسبت نمو تابع به نمو متغیر وقتی که نمو متغیر به سمت صفر میل کند. 4 - آهنگ تغییر هر تابع نسبت به متغیر آن (ریاضی )...
-
جستوجو در متن
-
تصریف
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - برگردانیدن . 2 - مشتق ساختن واژه ای از ریشه یا مصدر.
-
استات
فرهنگ فارسی معین
(اَ س ِ) [ فر. ] ( اِ.) نمک مشتق از اسید استیک مانند استات سرب ، استات مس ، استات آهن و غیره ، نمکی که از اسید استیک حاصل شود.
-
تفلون
فرهنگ فارسی معین
(تِ لُ) [ فر - انگ . ] (اِ.) نامی تجاری مشتق از ماده ای پلاستیکی که برای ایجاد پوشش های بسیار مقاوم در برابر گرما و عوامل شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرد.
-
پریم
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] (اِ.) علامتی به این شکل « َ » در ریاضیات که بر بالای سمت راست یک حرف قرار می گیرد به معنی : الف - نخستین مشتق یک تابع . ب - نخستین نقطه یا مقداری که از جهت هایی مشابه نقطه یا مقدار مورد نظر است .
-
دیفرانسیل
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دستگاهی در اتومبیل که نیروی لازم را به چرخ ها منتقل می سازد. 2 - در ریاضی حاصل ضرب مشتق تابع در نمو متغیر مستقل . (فره ).
-
آنالیز
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - عمل تجزیه فیزیکی یا منطقی جسم ، تجزیه . 2 - شاخه ای از علم ریاضی که به مطالعة رفتار توابع از نظر حد و پیوستگی و مشتق پذیری و غیره می پردازد. 3 - فهرست بندی داده های یک مسئله و داده های دیگر مربوط به آن و سپس جست و جوی هدف با مشخص ک...
-
حاصل
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به دست آمده . 2 - نتیجه ، ثمره . 3 - نفع سود. 4 - مالیات ، خراج . 5 - باقی مانده . ؛~ ضرب نتیجه ای که از عمل ضرب کردن عددی در عدد دیگر به دست آید. ؛~ مصدر کلماتی که دال بر معنی مصدر باشند ولی از فعل مشتق نباشند. مانند: نی...
-
اسم
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - کلمه ای که به وسیلة آن چیزی یا کسی را می خوانند، نام . 2 - عنوان . 3 - شهرت ، آوازه . 4 - در دستور زبان فارسی قسمی از اقسام کلمه که بدان مردم یا جانور یا چیزی را نامند و معین کنند: مرد، زن ، خانه ، میز، کوه و دشت . ضح - د...