کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستبد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستبد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بِ دّ) [ ع . ] (اِفا.) خودسر، خودرأی .
-
جستوجو در متن
-
دیکتاتور
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] (اِ.) خودرأی ، مستبد.
-
خودسر
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص مر.) 1 - مستبد. 2 - سرکش . 3 - بی باک .
-
مطلق العنان
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ قُ لْ عِ) [ ع . ] (ص مر.) خودکامه ، مستبد، خود رأی .
-
جبابره
فرهنگ فارسی معین
(جَ ب ر یا رَ) [ ع . جبارة ] (ص . اِ.) جِ جبار. 1 - گردنکشان . 2 - شجاعان ، دلاوران . 3 - پادشاهان مستبد.