کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساعدت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساعدت
فرهنگ فارسی معین
(مُ عِ دِ) [ ع . مساعدة ] (مص م .) کمک رساندن ، یاری کردن .
-
جستوجو در متن
-
مکانفت
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ یا نِ فَ) [ ع . مکانفة ] (مص م .) مساعدت کردن .
-
عون
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] 1 - (مص م .) یاری کردن ، کمک کردن . 2 - (اِمص .) یاری ، مساعدت . 3 - (ص .) یاور، پشتیبان ؛ ج . اعوان .
-
دستگاه
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) 1 - ثروت . 2 - نیرو، توانایی . 3 - یک آهنگ کامل موسیقی . 4 - هر مجموعه ابزار و آلاتی که برای انجام کاری فراهم شده باشد. 5 - دسترس ، دسترسی . 6 - شکوه ، جلال . 7 - مساعدت ، فرصت مناسب . 8 - پیروزی . 9 - مجازاً رژیم ، نظام ، حکومت .