کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزه مزه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چاشنی گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تَ) (مص م .) 1 - مزه کردن ، چشیدن . 2 - مزه کردن غذا توسط کسی که مأمور این کار بود، پیش از غذا خوردن پادشاه .
-
چشیدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چِ دَ) (مص م .) 1 - مزه کردن . 2 - احساس کردن .
-
چشیدنی
فرهنگ فارسی معین
(چِ یا چَ دَ) (ص لیا.) لایق چشیدن ، طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند.
-
غوره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) 1 - انگور نارسیده که ترش مزه است . 2 - هر میوة نارس . ؛آب ~ گرفتن (کن .) گریه کردن (در مقام سرزنش گویند).
-
چاشنی گیر
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - مزه چِش ، کسی که اندکی از غذا را برای معلوم کردن طعم و مزة آن می چشد. 2 - مدیر مطبخ ، حاکم آشپزخانه ، توشمال . 3 - قسمت کنندة طعام .
-
چاشنی
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - مقداری از غذا که برای مزه کردن ، بچشند. 2 - مقدار ترشی که به غذا می زنند. 3 - مادة قابل اشتعالی که به فشنگ یا هر مواد منفجره ای وصل کنند.
-
زبان
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) = زفان . زوان : 1 - عضوی عضلانی ماهیچه ای و متحرک در دهان که از آن برای چشیدن مزه ها، بلع غذا و حرف زدن استفاده می شود. 2 - مجموعة نشانه های آوایی و خطی که برای بیان اندیشه و برقراری ارتباط به کار می رود. 3 - مجموعة رمزها و نشانه ...