کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرطوب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خیسانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) تر کردن ، مرطوب ساختن .
-
خیس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ)(مص م .) 1 - مرطوب کردن . 2 - کنایه از: شاشیدن از شدت ترس .
-
بخور
فرهنگ فارسی معین
(بِ یا بُ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - هر ماده ای که در آتش ریزندو بوی خوش دهد. 2 - صمغ درخت روم که بخور آن خوشبو است . 3 - در فارسی ، هر دارویی که جوشانده و بخار آن استشمام گردد. 4 - بخار آب گرم یا داروی جوشانده که برای مرطوب کردن و ضدعفونی کردن هوا مورد است...
-
چای
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) مأخوذ از چینی ، درختی است کوچک دارای برگ های سبز و دندانه دار. گل هایش سفید و معطر در جاهای معتدل و مرطوب می روید. برگ هایش را هر سال می چینند و در ماشین های مخصوص تخمیر و خشک می کنند و سپس آن را دم کرده و مصرف می کنند. ؛ ~ قندپهلو (دیشلمه ) چ...