کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردی مردی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شیرینی خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (اِمر.) (عا.) زنی را برای مردی نامزد کردن .
-
عنین
فرهنگ فارسی معین
(عِ نِّ) [ ع . ] (ص .) مردی که توانایی جماع کردن ندارد.
-
احصان
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) استوار و محکم کردن . 2 - (مص ل .) نگه داشتن نَفْس از انجام کار بد. 3 - شوی کردن زن . 4 - زن گرفتن مرد. 5 - زن و مردی که به عقد دائم در آمده باشند که مرد «محصن » و به زن «محصنه » گویند.