کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردم پیچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرده مردم
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ دُ) (اِمر.) مردم طبقه سوم ، مردم بی اسم و رسم .
-
مردم سالاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمص .) نک دموکراسی .
-
مردم پسند
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ سَ) (ص .) موردپسند و توجه تودة مردم عادی و نه برگزیدگان جامعه ، عوام پسند.
-
مردم شناسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش )(حامص .) 1 - شناختن اخلاق و آداب مردمان . 2 - علمی است که انسان را در سلسلة حیوانات مورد مطالعه قرار می دهد و از نژادهای مخلف انسان و طرز زندگی و وضع اجتماعی مردم کشورها و اقالیم مختلف بحث می کند و آن در حقیقت تاریخ طبیعی انسان به شمار می ر...
-
جستوجو در متن
-
پیچ پیچ
فرهنگ فارسی معین
(پِ پِ) (ص مر.) 1 - رشک و حسد. 2 - تشویش و اضطراب .
-
پیچ واپیچ
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - با پیچ های بسیار، دارای پیچ و خم . 2 - خم اندر، شکن در شکن .
-
پیچ گوشتی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) ابزاری است که به وسیلة آن پیچ ها را باز می کنند.
-
شکن در شکن
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ. دَ. ش کَ) (ص مر.) پیچ در پیچ .
-
فنر
فرهنگ فارسی معین
(فَ نَ) [ تر. فنار. ] (اِ.) ابزار فلزی پیچ در پیچ که دارای قوة ارتجاعی است .
-
ماز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) شبکه ای از دالان های پیچ در پیچ و گمراه کننده .
-
پیچ
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِمص .) خم هر چیز کج . 2 - (اِ.) نوعی میخ . 3 - در ترکیب به معنی پیچنده ؛ پاپیچ . 4 - (ص مف .) در ترکیب به معنی پیچیده ؛ رختخواب پیچ .
-
آچارکشی
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ تر - فا. ] (حامص .) وارسی شل یا سفت بودن پیچ و مهره ها و سفت کردن پیچ های شُل به ویژه در خودروها.
-
پیچ و خم
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ خَ) (اِمر.) 1 - چین و شکن ، گردش و تاب . 2 - دارای پیچ و تاب .
-
ملتوی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به خود پیچیده ، پیچ در پیچ شونده . 2 - نوعی از حرکت نبض که مانند ریسمان پیچیده محسوس شود.