کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردم دوستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرده مردم
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ دُ) (اِمر.) مردم طبقه سوم ، مردم بی اسم و رسم .
-
مردم سالاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمص .) نک دموکراسی .
-
مردم پسند
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ سَ) (ص .) موردپسند و توجه تودة مردم عادی و نه برگزیدگان جامعه ، عوام پسند.
-
مردم شناسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش )(حامص .) 1 - شناختن اخلاق و آداب مردمان . 2 - علمی است که انسان را در سلسلة حیوانات مورد مطالعه قرار می دهد و از نژادهای مخلف انسان و طرز زندگی و وضع اجتماعی مردم کشورها و اقالیم مختلف بحث می کند و آن در حقیقت تاریخ طبیعی انسان به شمار می ر...
-
جستوجو در متن
-
تحبب
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَ بُّ) [ ع . ] (مص ل .) دوستی جستن ، دوستی ورزیدن .
-
صداقت
فرهنگ فارسی معین
(صَ قَ) [ ع . صداقة ] 1 - (مص ل .) دوستی داشتن . 2 - (اِمص .) دوستی .
-
مخالت
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَّ) [ ع . مخالة ] 1 - (مص ل .) دوستی کردن با هم . 2 - (اِمص .) دوستی .
-
وداد
فرهنگ فارسی معین
(وِ) [ ع . ] (اِمص .) دوستی ، محبت .
-
آشنایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(حامص .)1 - شناسایی ،شناخت . 2 - خویشاوندی ، دوستی . 3 - آگاهی از امری .
-
امحاض
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ ع . ] (مص ل .) دوستی خالص کردن .
-
تحبیب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) دوستی کردن ، دوست گردانیدن .
-
تودد
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ دُّ) [ ع . ] (مص م .) اظهار دوستی کردن .
-
تصافی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) با هم دوستی خالصانه کردن .
-
جام نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نِ دَ) (مص ل .) وعدة عشرت دادن ، سرِ دوستی داشتن .