کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردمسالاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مردم سالاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمص .) نک دموکراسی .
-
سالاری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - مهتری ، ریاست ، پادشاهی . 2 - پیری ، سالخوردگی .
-
مردم
فرهنگ فارسی معین
(مَ دُ) [ په . ] (اِ.) 1 - انسان ، آدمی . 2 - مردمک چشم . ج . مردمان .
-
سپاه سالاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) فرماندهی قشون .
-
زن سالاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) نظام اجتماعی که در آن قدرت در دست زنان است .
-
خرده مردم
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ دُ) (اِمر.) مردم طبقه سوم ، مردم بی اسم و رسم .
-
مردم پسند
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ سَ) (ص .) موردپسند و توجه تودة مردم عادی و نه برگزیدگان جامعه ، عوام پسند.
-
مردم شناسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش )(حامص .) 1 - شناختن اخلاق و آداب مردمان . 2 - علمی است که انسان را در سلسلة حیوانات مورد مطالعه قرار می دهد و از نژادهای مخلف انسان و طرز زندگی و وضع اجتماعی مردم کشورها و اقالیم مختلف بحث می کند و آن در حقیقت تاریخ طبیعی انسان به شمار می ر...
-
جستوجو در متن
-
سرداری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) سالاری ، مهتری .
-
آریستوکراسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ یو . ] ( اِ.) نژاده سالاری ، حکومت اشراف و اعیان (در فلسفة سیاسی یونان به معنای حکومت کسانی بود که از لحاظ کمال انسانی از دیگران برترند).
-
تکنوکرات
فرهنگ فارسی معین
(تِ نُ کِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - کارشناس فنی به ویژه در جایگاه مدیریتی و اجرایی ، فن سالار. 2 - هوادار فن سالاری . (فره ).
-
امیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] 1 - (حامص .) امیر بودن ، امارت ، حکمرانی . 2 - سرداری ، سالاری . 3 - سروری ، بزرگی . 4 - (ص نسب .) منسوب به امیر. 5 - (اِ.) آهنگی که بدان دوبیتی های امیر پازاواری مازندرانی را خوانند. 5 - (اِ.) نوعی ترمه که به دستور میرزا تقی خان ...
-
مطوعه
فرهنگ فارسی معین
(مُ طَ وَّ عَ) [ ع . مطوعة ] (اِ.) یا «غازیان » مردمی بودند که در شهرها داوطلبانه برای جهاد با کفار جمع می شدند و لشکری تشکیل می دادند که سالاری مخصوص داشت . این سالار را سالار غازیان یا سالار غازی می نامیدند. این کار مخصوصاً در زمان غزنویان به واسطة...