کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرحله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرحله
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ لَ یا لِ) [ ع . مرحلة ] (اِ.) منزل ، منزلگاه .
-
واژههای مشابه
-
مرحله دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) نگهبان جاده ای که در میان دو منزلگاه واقع است .
-
جستوجو در متن
-
مراحل
فرهنگ فارسی معین
(مَ حِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مرحله ؛ منزل ها، مرحله ها.
-
گاسترولا
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) مرحله ای از نمو جنین که در دنبالة مرحله بلاستولا قرار دارد. در این مرحله دو طبقة سلول مشخص می شود: یکی طبقة خارجی به نام اکتودرم و دیگر طبقة داخلی به نام آندودرم .
-
استریپ تیز
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ انگ . ] (اِ.) نمایشی که در آن فرد مرحله به مرحله و به تدریج همراه با موسیقی لباس هایش را از تن درمی آورد.
-
ندب ندب
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ نَ دَ) [ ع . ] (ق مر.) مرحله مرحله ، دفعه دفعه .
-
فینال
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ. ص .) 1 - آخر، آخرین ، مرحلة نهایی ، مرحلة پایانی . 2 - پایان مسابقه یا آخرین مسابقة ورزشی .
-
دهمین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) در مرحلة دهم ، دهمی .
-
دفعه
فرهنگ فارسی معین
(دَ عِ) [ ع . دفعة ] (ق .) بار، نوبت ، مرحله .
-
دهم
فرهنگ فارسی معین
(دَ هُ) (ص .) عدد ترتیبی برای ده ، در مرحلة ده ، عاشر.
-
راند
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) دور بازی ، مرحله ای از یک مسابقه .
-
فینالیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) کسی که به آخرین مرحلة مسابقه راه پیدا کرده است .
-
برنامه نویسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (حامص .) 1 - عمل نوشتن برنامه . 2 - آماده کردن و دستور کار مرحله به مرحله برای نوشتن و انجام گرفتن برنامه های کامپیوتری .