کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مرتبه
فرهنگ فارسی معین
(مَ تَ بَ یا بِ) [ ع . مرتبة ] (اِ.) پایه ، منزلت . ج . مراتب .
-
مرتبه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (ص فا.) صاحب منصب ، صاحب مقام ، مأمور تشریفات .
-
واژههای همآوا
-
مرتبط
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بِ) [ ع . ] (اِفا.) ربط داده شده ، پیوسته .
-
جستوجو در متن
-
واره
فرهنگ فارسی معین
(ر ) (اِ.) نوبت ، مرتبه .
-
کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) دفعه ، مرتبه ، بار.
-
هرش
فرهنگ فارسی معین
(هِ رِ) (اِ.) (عا.) دفعه ، مرتبه .
-
باره
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) 1 - دفعه ، مرتبه . 2 - تحفه ، ارمغان .
-
بیستمین
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (ص نسب .) منسوب به بیستم ، آن که یا آن چه در مرتبة بیست باشد.
-
سه گان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ق مر.) سه بار، سه مرتبه ، سه دفعه .
-
سوم
فرهنگ فارسی معین
(س وُُ) (ص .) در مرتبة سه . نفر سوم ، هفته سوم .
-
مکانت
فرهنگ فارسی معین
(مَ نَ) [ ع . مکانة ] (اِ.) پایگاه ، مرتبه .
-
گران پایه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . یِ) (ص مر.) گران قدر، بلند - مرتبه .
-
مراتب
فرهنگ فارسی معین
(مَ تِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مرتبه .